واکسن 18 ماهگی
امروز بعد از 12 روز تاخیر بالاخره ما رفتیم مرکز بهداشت و واکسن زهرا سادات رو زدیم اولش که رفتیم زهرا سادات مه بچه های دیگه رو اونجا دیده بود حسابی ذوق کرد ولی وقتی مه به قدو وزن و کارای دیگه رسید ترسید و یه کم گریه کرد با کلی شوخی کردن باهاش و دادن شکلات اونو از حالو هوای اونجا پرت کردیم موقعی که خانم پرستار اومد واکسن و توی دست زهرا سادات بزنه یه کم همین جور خانمه رو نگاه کرد ولی وقتی که دردش اومد تازه فهمید که چه بلایی سرش اومده و حسابی گریه کرد و واکسن پاش که خیلی درد داشت همش گریه زهرا سادات هوا بود بیچاره بچم خیلی درد کشید ولی خدا رو شکر تا 7 سالگی دیگه واکسن نداره چون من تحمل درد کشیدن گلم رو ندارم
نویسنده :
مامان حمیده
16:02