زهراسادات مهدویزهراسادات مهدوی، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات من و زهرا

واکسن 18 ماهگی

امروز بعد از 12 روز تاخیر بالاخره ما رفتیم مرکز بهداشت و واکسن زهرا سادات رو زدیم اولش که رفتیم زهرا سادات مه بچه های دیگه رو اونجا دیده بود حسابی ذوق کرد ولی وقتی مه به قدو وزن و کارای دیگه رسید ترسید و یه کم گریه کرد با کلی شوخی کردن باهاش و دادن شکلات اونو از حالو هوای اونجا پرت کردیم موقعی که خانم پرستار اومد واکسن و توی دست زهرا سادات بزنه یه کم همین جور خانمه رو نگاه کرد ولی وقتی که دردش اومد تازه فهمید که چه بلایی سرش اومده و حسابی گریه کرد و واکسن پاش که خیلی درد داشت همش گریه زهرا سادات هوا بود بیچاره بچم خیلی درد کشید ولی خدا رو شکر تا 7 سالگی دیگه واکسن نداره چون من تحمل درد کشیدن گلم رو ندارم
19 دی 1390

تولد پویان کوچولو

امسال هم مثل سال گذشته خدا یه نینی دیگه به جمع ما اضافه کرد امروز خاله ساره رفت بیمارستان و یه پسر خوشگل به دنیا اورد خدا این نینی ناز و خوشگل رو برای خاله اینا نگه داره وقدمش براشون خیر باشه وقتی رفتیم بیمارستان زهرا سادات خیلی جا خورد و وقتی که من نینی خاله رو تم بغل گرفتم یه خورده حسودی کرد و خلاصه اصلا نی نی رو تحویل نگرفت
2 دی 1390